کد مطلب:41815 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من وصیت كرده بود كه در روزهای پایانی عمر باید با گروهی از یارانم به نبرد پردازم؛ با كسانی كه روزها را به روزه شام كنند و شبها را به پرستش خدا و تلاوت كتاب او به صبح آرند. (فرموده بود): «آنان مسلمانانی هستند- كه در اثر مخالفت و شورش بر من- چونان تیری كه از كمان رها گردد، از حوزه ی دین بیرون جهند. در میان آنان مردی است كه همچون زنان پستانی برآمده دارد. و خداوند بزرگ با شكست و نابودی آنها، فرجام كار مرا با سلامت و سعادت به پایان خواهد برد». این پیشگویی رسول خدا صلی الله علیه و آله آن روز تحقق یافت. 2. چشم این فتنه را من درآوردم؛ غیر از من احدی جرأت چنین كاری نداشت. پس از آنكه موج دریای تاریكی و شبهه ناكی آن بالا گرفته و هاری و گزندگی آن [صفحه 426] فزونی یافته بود. 1. قال علی علیه السلام:... ثم كتبت الی الفرقة الثالثة و وجهت رسلی تتری و كانوا من أجلة اصحابی و أهل التعبد منهم و الزهد فی الدنیا فأبت الا اتباع أختیها و الاحتذاء علی مثالهما. و أسرعت فی قتل من خالفها من المسلمین و تتابعت الی الاخبار بفعلهم. فخرجت حتی قطعت الیهم دجلة أوجه السفراء و النصحاء و أطلب العتبی بجهدی بهذا مرة و بهذا مرة- و أومأ علیه السلام بیده الی الاشتر و الاحنف بن قیس- فلما أبوا الا تلك ركبتها منهم فقتلهم الله یا اخا الیهود عن اخرهم و هم اربعة آلاف أو یزیدون حتی لم یفلت منهم مخبر فاستخرجت ذا الثدیة من قتلاهم بحضرة من ترای، له ثدی كثدی المرأة. ... فان رسول الله صلی الله علیه و آله كان عهد الی أن اقاتل فی آخر الزمان من أیامی قوما من أصحابی یصومون النهار و یقومون اللیل و یتلون الكتاب، یمرقون بخلافهم علی و محاربتهم ایای من الدین مروق السهم من الرمیة، فیهم ذو الثدیة یختم لی بقتلهم بالسعادة.[2] . 2.... فأنا فقأت عین الفتنة و لم یكن لیجتری ء علیها احد غیری بعد أن ماج غیهبها و اشتد كلبها....[3] . [صفحه 427]
1. سپس در پایان كار جنازه «ذو الثدیه»[1] را، از میان كشته گان بیرون كشیدم و دیدم (همان طور كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده بود) همچون زنان پستانی برآمده داشت.
صفحه 426، 427.
به نوشته ی ابن اثیر، این زایده حالت فنر داشت و چون آن را می كشیدند به موازات دست راست امتداد می یافت و چون رها می كردند جمع می شد و همچون كیسه ی گوشتی به شانه اش می نشست. (كامل ابن اثیر، جنگ خوارج).